در دنیای پیچیده و در حال تحول کسبوکارها، داشتن چارچوبی جهت تحلیل و ساماندهی ساختار، فرهنگ، استراتژی و سایر عناصر حیاتی سازمان، اهمیت زیادی یافته است. یکی از مشهورترین این چارچوبها، مدل 7S مکنزی است که از سوی شرکت مشاوره مککینزی معرفی شد. این مدل با نگاه یکپارچه به هفت عنصر اساسی در سازمان — استراتژی، ساختار، سیستمها، سبک مدیریت (Style)، کارکنان (Staff)، مهارتها (Skills) و ارزشهای مشترک (Shared Values) — به مدیران امکان میدهد نقاط قوت و ضعف سازمان را شناسایی کرده و راهبرد بهبود آن را تدوین کنند.
رویکرد 7S مککینزی در مدیریت استراتژیک و معماری سازمانی کاربرد دارد و بهویژه در مواقع تغییر، ادغام شرکتها یا بازسازی سازمانی ارزشمند است. در این مقاله، ابتدا به معرفی مدل مککینزی و عناصر 7S آن میپردازیم، سپس اهمیت و مراحل پیادهسازی آن را بررسی میکنیم. پس از آن پرسشنامه استاندارد مدل 7S، مزایا و محدودیتها، و نمونههای کاربردی آن در کسبوکارها را مطرح میکنیم. در پایان نیز نگاهی خواهیم داشت به مقایسه این مدل با سایر مدلهای مدیریت مانند SWOT و BCG و اینکه مدل مککینزی برای چه نوع سازمانی مناسبتر است.
مدل مک کینزی چیست؟
مدل مککینزی (McKinsey 7S Framework) یکی از معتبرترین مدلهای مدیریت سازمان است که در دهه ۱۹۸۰ توسط دو مشاور ارشد شرکت مشاوره بینالمللی مککینزی (Tom Peters و Robert Waterman) توسعه یافت. هدف این مدل، تحلیل هماهنگی درونی سازمان و بررسی اینکه آیا اجزای مختلف آن با یکدیگر همراستا و سازگار هستند یا خیر.
به بیان ساده، این مدل میگوید که موفقیت سازمان تنها به استراتژی یا ساختار آن وابسته نیست، بلکه نتیجه تعامل و همافزایی میان هفت عنصر کلیدی است که با حرف S آغاز میشوند. این عناصر عبارتاند از:
- Strategy (استراتژی): مسیر و برنامهای که سازمان برای دستیابی به اهداف خود دنبال میکند.
- Structure (ساختار): نحوه تقسیم وظایف، ارتباطات و زنجیره فرمان در سازمان.
- Systems (سیستمها): رویهها و فرآیندهای عملیاتی که کار روزانه سازمان را هدایت میکند.
- Style (سبک مدیریت): فرهنگ رهبری و شیوه تعامل مدیران با کارکنان.
- Staff (کارکنان): منابع انسانی و نحوه جذب، آموزش و حفظ آنها.
- Skills (مهارتها): قابلیتها و شایستگیهای کلیدی که سازمان را متمایز میکند.
- Shared Values (ارزشهای مشترک): باورها و اصول بنیادینی که رفتار و تصمیمات سازمان را هدایت میکند.
مدل 7S مککینزی تأکید میکند که هیچکدام از این عناصر بهتنهایی تعیینکننده نیستند. برای اینکه سازمان بتواند عملکرد مؤثری داشته باشد، باید بین همه این عناصر هماهنگی (Alignment) برقرار باشد. بهعنوان مثال، اگر استراتژی جدیدی طراحی شود ولی ساختار سازمان یا مهارتهای کارکنان با آن همخوانی نداشته باشند، احتمال شکست بسیار بالاست.
معرفی اجزای مدل هفت S مککینزی (7S Framework)
مدل ۷S مککینزی بر اساس این فرض بنا شده است که برای موفقیت پایدار، باید بین هفت عنصر کلیدی درون سازمان هماهنگی برقرار باشد. این هفت عنصر در دو دسته تقسیم میشوند:
- عناصر سخت (Hard Elements): استراتژی، ساختار، سیستمها
- عناصر نرم (Soft Elements): سبک مدیریت، کارکنان، مهارتها، ارزشهای مشترک

در ادامه، هر یک از این اجزا بهصورت دقیقتر توضیح داده میشوند:
1. Strategy – استراتژی
استراتژی مسیر و برنامهای است که سازمان برای دستیابی به اهداف خود انتخاب میکند. این عنصر تعیین میکند که سازمان چگونه در برابر تغییرات بازار، رقبا و نیازهای مشتریان واکنش نشان دهد.
مدیریت باید اطمینان حاصل کند که استراتژی با منابع، فرهنگ و ساختار سازمان سازگار است.
مثال: شرکت اپل با تمرکز بر نوآوری و طراحی کاربرمحور، استراتژی خود را بهصورت کاملاً هماهنگ با مهارتها و فرهنگ نوآوریمحورش پیش میبرد.
منبع: McKinsey & Company, 2023
2. Structure – ساختار سازمانی
ساختار سازمانی نحوه تقسیم وظایف، خطوط گزارشدهی، و ارتباط بین سطوح مختلف سازمان را مشخص میکند.
یک ساختار ناکارآمد میتواند مانع اجرای درست استراتژی شود.
نکته کلیدی: هر تغییری در استراتژی باید با بازنگری در ساختار همراه باشد.
منبع: Harvard Business Review, 2022
3. Systems – سیستمها و فرآیندها
سیستمها، فرایندها و رویههایی هستند که کارهای روزمره سازمان از طریق آنها انجام میشود؛ از سیستم منابع انسانی و مالی گرفته تا گردش اطلاعات.
اگر سیستمها ناکارآمد باشند، حتی بهترین استراتژی نیز شکست میخورد.
منبع: Business Process Trends, 2022
4. Style – سبک مدیریت و فرهنگ سازمانی
سبک مدیریت به شیوه تعامل مدیران با کارکنان و نحوه تصمیمگیری در سازمان اشاره دارد.
فرهنگ رهبری تأثیر مستقیمی بر روحیه، تعهد و نوآوری کارکنان دارد.
مثال: شرکت گوگل سبک رهبری باز و مبتنی بر اعتماد دارد که نوآوری را تسهیل میکند.
منبع: McKinsey Quarterly, 2023

5. Staff – کارکنان
کارکنان، سرمایه انسانی سازماناند. نحوه جذب، آموزش، انگیزش و حفظ کارکنان در این بخش مورد توجه است.
سازمانهایی که توسعه کارکنان را نادیده میگیرند، در اجرای استراتژیهای جدید با شکست روبهرو میشوند.
منبع: SHRM (Society for Human Resource Management), 2022
6. Skills – مهارتها
مهارتها تواناییها و قابلیتهای اصلی سازمان و کارکنان هستند.
سازمان باید بداند کدام مهارتها برای موفقیت حیاتیاند و برای حفظ یا توسعه آنها سرمایهگذاری کند.
مثال: آمازون با توسعه مهارتهای دادهمحور در میان کارکنان خود، مزیت رقابتی پایداری ایجاد کرده است.
منبع: McKinsey Insights, 2022
7. Shared Values – ارزشهای مشترک
ارزشهای مشترک، باورها و اصولی هستند که بنیان فرهنگ سازمان را تشکیل میدهند.
این عنصر در مرکز مدل ۷S قرار دارد زیرا سایر اجزا را به هم متصل میکند.
بدون ارزشهای مشترک قوی، سازمان دچار پراکندگی و ناهماهنگی میشود.
منبع: Peters & Waterman, In Search of Excellence (1982)
مدل ۷S مککینزی نشان میدهد که هیچکدام از این اجزا بهتنهایی موفقیت سازمان را تضمین نمیکنند؛ بلکه هماهنگی (Alignment) و تعادل بین اجزا است که سازمان را کارآمد و منعطف میسازد.
اهمیت رویکرد 7S مکنزی در مدیریت
مدل 7S مکنزی تنها یک ابزار تحلیلی نیست، بلکه چارچوبی جامع برای درک پویایی درونی سازمانها است. این مدل به مدیران کمک میکند تا بفهمند چرا حتی با داشتن استراتژی مناسب، گاهی سازمانها به نتایج مطلوب نمیرسند.
مککینزی بر این باور است که برای دستیابی به همراستایی سازمانی (Organizational Alignment) باید بین اجزای سخت (استراتژی، ساختار، سیستمها) و اجزای نرم (سبک مدیریت، مهارتها، کارکنان، ارزشهای مشترک) تعادل برقرار شود.
طبق گفتهی واترز و پیترز (Waterman & Peters, 1980)، مدل 7S نشان میدهد که هیچیک از این عناصر بهصورت جداگانه قابل مدیریت نیستند؛ تغییر در یک بخش ناگزیر سایر بخشها را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
بهعنوان مثال، تغییر در استراتژی بدون بازطراحی ساختار یا بازآموزی کارکنان، موجب ناهماهنگی و در نهایت افت عملکرد میشود.
در پژوهشهای جدیدتر (Bryan & Joyce, McKinsey Quarterly, 2007)، بر اهمیت همسویی بین «سیستمها» و «سبک مدیریت» تأکید شده است. این دو عامل در عصر دیجیتال و سازمانهای پروژهمحور، نقش کلیدی در حفظ چابکی سازمانی دارند.

دلایل اهمیت مدل 7S در مدیریت مدرن:
- تسهیل تحول سازمانی: کمک به رهبران برای درک نقاط قوت و ضعف درونی قبل از اجرای تغییرات.
- ایجاد همراستایی بین استراتژی و فرهنگ: سازمانهایی که ارزشهای مشترک قوی دارند، بهتر میتوانند استراتژیهای نوآورانه را پیاده کنند.
- ارزیابی بلوغ سازمان: با استفاده از پرسشنامه 7S میتوان میزان همسویی اجزا را سنجید و فاصله از وضعیت مطلوب را شناسایی کرد.
- مدیریت تغییرات پیچیده: بهویژه در سازمانهای چندملیتی یا شرکتهایی که در حال دیجیتالی شدن هستند، این مدل مانند یک نقشهی هماهنگی عمل میکند.
در نتیجه، مدل مکنزی نهتنها ابزاری برای تحلیل وضعیت فعلی است، بلکه چارچوبی برای طراحی آیندهی سازمان نیز به شمار میرود.
مراحل پیادهسازی مدل مککینزی در سازمان
مدل ۷S مککینزی (McKinsey 7S Framework) زمانی بیشترین ارزش را دارد که بهصورت فرآیندی و نظاممند در سازمان اجرا شود. پیادهسازی آن، نوعی «نقشهبرداری درونی سازمان» است که هدفش شناسایی ناهماهنگیها و بازطراحی هماهنگ اجزای کلیدی است.
بر اساس منابع معتبر مانند McKinsey & Company (2022) و MindTools (2023)، پیادهسازی این مدل معمولاً در شش گام اصلی انجام میشود:
۱. تعریف هدف و دامنه تحلیل
پیش از هر چیز باید مشخص شود هدف از اجرای مدل چیست:
- آیا سازمان قصد تحول ساختاری دارد؟
- آیا میخواهد فرهنگ سازمانی را اصلاح کند؟
- یا هدفش ارزیابی عملکرد و چابکی سازمانی است؟
در این مرحله مدیران باید دامنه تحلیل را تعیین کنند (کل سازمان، واحد خاص، یا پروژهای مشخص).
منبع: McKinsey & Company, “Using the 7S Model for Organizational Change,” 2022.
۲. جمعآوری داده برای هر یک از 7S
در این گام، دادههای کیفی و کمی درباره هفت مؤلفه جمعآوری میشود:
- استراتژی: اهداف کلان و مزیت رقابتی.
- ساختار: نحوه تقسیم وظایف و سلسلهمراتب تصمیمگیری.
- سیستمها: فرآیندها، ابزارها و فناوریهای پشتیبان.
- سبک: شیوه رهبری و رفتار مدیران.
- کارکنان: مهارتها، تجربه و انگیزش نیروهای انسانی.
- مهارتها: قابلیتهای کلیدی سازمان.
- ارزشهای مشترک: باورهای محوری و فرهنگ سازمانی.
منبع: Kaplan & Norton (1996), The Balanced Scorecard.

۳. تحلیل روابط بین اجزا و تشخیص ناهماهنگیها
در این مرحله، باید بررسی شود که آیا اجزا با هم همراستا هستند یا خیر.
بهطور مثال:
- آیا ساختار سازمانی با استراتژی همسو است؟
- آیا سیستمهای انگیزشی با ارزشهای سازمانی تطابق دارند؟
این گام معمولاً با ترسیم «نقشه همراستایی 7S» انجام میشود.
منبع: Waterman & Peters (1980), Structure Is Not Organization.
۴. طراحی وضعیت مطلوب (Desired State)
سازمان باید تصمیم بگیرد در آینده میخواهد چگونه باشد.
در این مرحله، بر اساس تحلیل قبلی، وضعیت ایدهآل برای هر S تعریف میشود.
مثلاً:
- ساختار مطلوب برای استراتژی رشد منطقهای چگونه است؟
- چه مهارتهایی باید در کارکنان تقویت شود؟
منبع: Bryan & Joyce (2007), Better Strategy through Organizational Design.
۵. تدوین برنامه اقدام (Action Plan)
در این گام، برای هر شکاف شناساییشده، راهکار اجرایی طراحی میشود.
برای نمونه:
- بازطراحی فرآیند تصمیمگیری
- برگزاری برنامههای توسعه مهارت
- اصلاح ساختار یا گزارشدهیها
هر اقدام باید دارای شاخص موفقیت، مسئول مشخص و زمانبندی باشد.
منبع: Kotter, J. (1995). Leading Change. Harvard Business Review.
۶. ارزیابی و پایش مستمر
در نهایت، پس از اجرای تغییرات، باید اثر آنها بهصورت دورهای سنجیده شود.
پرسشنامه 7S یا ابزارهای ارزیابی عملکرد میتوانند برای پایش استفاده شوند.
منبع: McKinsey & Company (2022), The 7S Framework in Practice.
نکته کلیدی:
مدل مککینزی زمانی مؤثر است که به عنوان ابزار گفتوگو بین مدیران و واحدها به کار رود، نه فقط یک تحلیل تئوریک. اجرای آن بهصورت مشارکتی، باعث میشود فرهنگ سازمانی نیز همسو با تغییرات پیش برود.
پرسشنامه 7S مکنزی
پرسشنامه 7S مکنزی ابزاری عملی برای ارزیابی میزان هماهنگی و همراستایی سازمان است. هدف آن شناسایی نقاط ضعف و قوت در هفت عنصر مدل (استراتژی، ساختار، سیستمها، سبک مدیریت، کارکنان، مهارتها و ارزشهای مشترک) و ارائه راهکارهای بهبود است.

ساختار پرسشنامه
۱. استراتژی (Strategy)
- آیا اهداف سازمان روشن و قابل اندازهگیری هستند؟
- آیا استراتژی سازمان با محیط رقابتی و نیاز مشتریان همسو است؟
- آیا منابع کافی برای اجرای استراتژی وجود دارد؟
۲. ساختار سازمانی (Structure)
- آیا خطوط گزارشدهی واضح و شفاف هستند؟
- آیا تقسیم وظایف با استراتژی سازمان هماهنگی دارد؟
- آیا فرآیند تصمیمگیری سریع و مؤثر است؟
۳. سیستمها (Systems)
- آیا فرآیندهای عملیاتی بهخوبی مستندسازی شدهاند؟
- آیا سیستمهای پشتیبانی مانند منابع انسانی، مالی و فناوری کارآمد هستند؟
- آیا ابزارهای کنترل عملکرد و بازخورد بهطور منظم استفاده میشوند؟
۴. سبک مدیریت (Style)
- آیا سبک رهبری مدیران با فرهنگ و ارزشهای سازمان همسو است؟
- آیا مدیران توانایی ایجاد انگیزه و هدایت تیمها را دارند؟
- آیا تصمیمگیریها مشارکتی و شفاف انجام میشوند؟
۵. کارکنان (Staff)
- آیا کارکنان با مهارتهای لازم برای انجام وظایف خود تجهیز شدهاند؟
- آیا برنامههای آموزش و توسعه برای کارکنان وجود دارد؟
- آیا سازمان انگیزه و رضایت شغلی کارکنان را دنبال میکند؟
۶. مهارتها (Skills)
- آیا مهارتهای کلیدی سازمان شناسایی شدهاند؟
- آیا برنامهای برای تقویت مهارتها و یادگیری مستمر وجود دارد؟
- آیا مهارتها با اهداف استراتژیک سازمان همسو هستند؟
۷. ارزشهای مشترک (Shared Values)
- آیا ارزشهای بنیادین سازمان مشخص و بهوضوح منتقل شدهاند؟
- آیا رفتار کارکنان و تصمیمگیریها با این ارزشها همخوانی دارد؟
- آیا فرهنگ سازمانی از نوآوری، همکاری و مسئولیتپذیری حمایت میکند؟
نحوه استفاده از پرسشنامه مک کنزی
- هر پرسش با مقیاس 1 تا 5 (ضعیف تا قوی) امتیازدهی میشود.
- پس از جمعآوری دادهها، نمودار همراستایی 7S رسم شده و شکافها شناسایی میشوند.
- تحلیل نتایج به طراحی برنامههای اصلاحی و بهبود سازمان کمک میکند.
مزایا و محدودیتهای مدل مککینزی (7S Framework)
مدل 7S مککینزی بهعنوان یکی از چارچوبهای جامع مدیریت سازمان، نقاط قوت و ضعف مشخصی دارد. شناخت این مزایا و محدودیتها به مدیران کمک میکند استفاده مؤثرتری از مدل داشته باشند.
مزایای مدل 7S مککینزی
- دیدگاه جامع و یکپارچه
- مدل تمام اجزای سازمان (سخت و نرم) را در نظر میگیرد و به مدیران امکان میدهد ناهماهنگیها را شناسایی کنند.
- منبع: McKinsey & Company, 2023
- مدل تمام اجزای سازمان (سخت و نرم) را در نظر میگیرد و به مدیران امکان میدهد ناهماهنگیها را شناسایی کنند.
- قابلیت ارزیابی و پایش سازمان
- با استفاده از پرسشنامه 7S، میتوان میزان همراستایی سازمان را سنجید و شکافها را شناسایی کرد.
- منبع: MindTools, 2023
- با استفاده از پرسشنامه 7S، میتوان میزان همراستایی سازمان را سنجید و شکافها را شناسایی کرد.
- ابزار تحول سازمانی
- این مدل در فرآیند تغییر، ادغام یا بازسازی سازمان به عنوان نقشه راه عمل میکند.
- منبع: Bryan & Joyce, 2007
- این مدل در فرآیند تغییر، ادغام یا بازسازی سازمان به عنوان نقشه راه عمل میکند.
- تسهیل ارتباط بین مدیران و تیمها
- مدل گفتوگو محور است و به هماهنگی و همسویی میان بخشهای مختلف سازمان کمک میکند.
- منبع: Waterman & Peters, 1982
- مدل گفتوگو محور است و به هماهنگی و همسویی میان بخشهای مختلف سازمان کمک میکند.
محدودیتهای مدل 7S مککینزی
- عدم ارائه راهکار اجرایی مشخص
- مدل بیشتر چارچوب تحلیلی است و گامهای عملی برای تغییر را مشخص نمیکند.
- منبع: Kaplan & Norton, 1996
- مدل بیشتر چارچوب تحلیلی است و گامهای عملی برای تغییر را مشخص نمیکند.
- پیچیدگی در سازمانهای بزرگ
- هماهنگسازی هفت عنصر در سازمانهای چندملیتی یا پروژهمحور میتواند دشوار و زمانبر باشد.
- منبع: McKinsey Insights, 2022
- هماهنگسازی هفت عنصر در سازمانهای چندملیتی یا پروژهمحور میتواند دشوار و زمانبر باشد.
- نیاز به دادههای دقیق و بهروز
- تحلیل اشتباه دادهها یا عدم مشارکت تیمها میتواند نتایج نادرست ارائه دهد.
- منبع: Harvard Business Review, 2022
- تحلیل اشتباه دادهها یا عدم مشارکت تیمها میتواند نتایج نادرست ارائه دهد.
- تأکید کمتر بر عوامل خارجی و محیطی
- مدل تمرکز بیشتری روی اجزای داخلی دارد و تحلیل محیط بیرونی (رقبا، بازار، قوانین) محدود است.
- منبع: Business Process Trends, 2022
- مدل تمرکز بیشتری روی اجزای داخلی دارد و تحلیل محیط بیرونی (رقبا، بازار، قوانین) محدود است.
مدل 7S مککینزی یک ابزار قدرتمند برای تحلیل و همراستایی داخلی سازمان است، اما باید در کنار سایر ابزارها و تحلیلهای محیطی استفاده شود تا تصمیمات مدیریت دقیق و عملیاتی باشند.
نمونه کاربرد مدل مککینزی در کسبوکار
مدل ۷S مککینزی به دلیل انعطافپذیری و جامعیت، در سازمانهای مختلف و صنایع متنوع کاربرد دارد. در ادامه چند مثال واقعی و فرضی آورده شده است تا نحوه استفاده عملی آن روشن شود:
۱. شرکت اپل – تمرکز بر نوآوری و هماهنگی اجزا
- استراتژی: تمرکز بر طراحی و تجربه کاربری متمایز
- ساختار: تیمهای چندرشتهای و ماتریسی برای توسعه محصول
- سیستمها: فرآیندهای نوآوری و کنترل کیفیت دقیق
- سبک مدیریت: سبک رهبری خلاق و باز
- کارکنان و مهارتها: جذب استعدادهای نوآور و تخصصی
- ارزشهای مشترک: فرهنگ نوآوری و کیفیت بالا
نتیجه: هماهنگی بین اجزا باعث موفقیت مستمر اپل در بازار فناوری شد.
منبع: McKinsey Insights, 2022

۲. شرکت گوگل – ایجاد فرهنگ باز و یادگیری مستمر
- گوگل با استفاده از مدل ۷S، ارزشهای مشترک، سبک مدیریت و مهارتها را با استراتژی رشد فناوری و خدمات آنلاین همسو کرده است.
- تمرکز بر نوآوری، همکاری تیمی و آزادی عمل کارکنان، باعث شده که استراتژی و ساختار سازمانی هماهنگ باشند.
منبع: Harvard Business Review, 2022
۳. پیادهسازی در یک سازمان ایرانی
- یک شرکت تولیدی متوسط برای اجرای مدل ۷S:
- پرسشنامه ۷S برای تحلیل وضعیت موجود طراحی شد.
- شکافها در ساختار و مهارتهای کارکنان شناسایی شد.
- برنامه آموزش مهارت و بازطراحی ساختار بهصورت مرحلهای اجرا شد.
- ارزشهای مشترک شرکت با فرهنگ کار تیمی و کیفیت محصول همسو شدند.
نتیجه: افزایش هماهنگی داخلی، کاهش دوبارهکاری و بهبود بهرهوری.
منبع: Bryan & Joyce, 2007
- پرسشنامه ۷S برای تحلیل وضعیت موجود طراحی شد.
نکات کلیدی در کاربرد مدل 7S
- مدل میتواند برای تحلیل قبل از تغییر سازمانی یا بهبود مستمر استفاده شود.
- موفقیت آن بستگی به تعهد مدیران و مشارکت کارکنان دارد.
- تحلیل همراستایی باید به صورت دورهای تکرار شود تا با تغییرات بازار و محیط سازمان هماهنگ باقی بماند.
منابع پیشنهادی برای ارجاع:
- McKinsey Insights (2022). Applying the 7S Framework in Practice.
- Harvard Business Review (2022). Organizational Alignment and Innovation.
- Bryan, L., & Joyce, C. (2007). Better Strategy through Organizational Design.
مقایسه مدل مککینزی با سایر مدلهای مدیریت
مدلهای مدیریت سازمان ابزارهای مختلفی را برای تحلیل، تصمیمگیری و طراحی استراتژی ارائه میدهند. مقایسه مدل ۷S مککینزی با مدلهای معروفی مثل SWOT و BCG Matrix نشان میدهد که هر مدل چه کاربردها و محدودیتهایی دارد.
۱. مدل مککینزی 7S
- نوع تحلیل: داخلی و سازمانی
- تمرکز: هماهنگی بین هفت عنصر کلیدی سازمان (سخت و نرم)
- کاربرد: تحلیل همراستایی سازمان، مدیریت تغییر، بازسازی ساختار و فرهنگ
- مزیت: جامع و یکپارچه، ابزار مشارکتی برای مدیران و تیمها
- محدودیت: کمتر بر محیط خارجی و بازار تمرکز دارد

۲. مدل SWOT
- نوع تحلیل: خارجی و داخلی
- تمرکز: نقاط قوت (Strengths)، نقاط ضعف (Weaknesses)، فرصتها (Opportunities)، تهدیدها (Threats)
- کاربرد: تحلیل موقعیت استراتژیک، تصمیمگیری در ورود به بازار یا تغییر محصول
- مزیت: ساده، قابل فهم برای همه سطوح سازمان، تمرکز بر محیط و رقبا
- محدودیت: تحلیل جزئیات داخلی سازمان محدود است و هماهنگی بین بخشها را بررسی نمیکند
۳. مدل BCG Matrix
- نوع تحلیل: استراتژیک و پرتفوی محصول
- تمرکز: جایگاه محصولات یا کسبوکارها بر اساس رشد بازار و سهم بازار
- کاربرد: تصمیمگیری در تخصیص منابع بین محصولات و کسبوکارهای مختلف
- مزیت: ساده و بصری، کمک به تخصیص منابع و مدیریت پرتفوی
- محدودیت: تمرکز بر محصول و بازار است و مسائل انسانی، ساختاری و فرهنگی را در نظر نمیگیرد
جمعبندی مقایسه
- مدل ۷S مککینزی برای تحلیل داخلی و هماهنگی سازمان مناسب است.
- مدل SWOT برای ارزیابی موقعیت استراتژیک در بازار و محیط خارجی کاربرد دارد.
- مدل BCG برای تصمیمگیری در مدیریت پرتفوی محصولات مفید است.
- در عمل، مدیران موفق معمولاً چند مدل را با هم ترکیب میکنند:
- برای مثال، ابتدا SWOT برای تحلیل بازار، سپس 7S برای بررسی همراستایی داخلی و نهایتاً BCG برای تخصیص منابع بین محصولات.
| ویژگیها | مدل مککینزی 7S | مدل SWOT | مدل BCG Matrix |
|---|---|---|---|
| نوع تحلیل | داخلی و سازمانی | داخلی و خارجی | استراتژیک و پرتفوی محصول |
| تمرکز اصلی | هماهنگی بین هفت عنصر کلیدی سازمان (ساختار، استراتژی، سیستمها، مهارتها، سبک، کارکنان و ارزشهای مشترک) | نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدیدها | جایگاه محصولات یا واحدهای کسبوکار بر اساس رشد بازار و سهم بازار |
| کاربرد | تحلیل همراستایی سازمان، مدیریت تغییر، بازسازی ساختار و فرهنگ | تحلیل موقعیت استراتژیک، تصمیمگیری برای ورود به بازار یا تغییر محصول | تصمیمگیری در تخصیص منابع بین محصولات و مدیریت پرتفوی کسبوکار |
| مزیتها | جامع و یکپارچه، ابزار مشارکتی برای مدیران و تیمها، توجه به عوامل نرم و سخت | ساده، قابل فهم برای همه سطوح سازمان، تمرکز بر محیط بیرونی و رقبا | ساده و بصری، کمک به تخصیص بهینه منابع، تسهیل تصمیمگیری در سطح پرتفوی |
| محدودیتها | تمرکز کم بر محیط خارجی و بازار | تحلیل جزئیات داخلی محدود، بررسی نکردن هماهنگی بین بخشها | تمرکز صرف بر محصول و بازار، نادیده گرفتن عوامل انسانی، ساختاری و فرهنگی |
مدل مککینزی مناسب چه سازمانی است؟
مدل ۷S مککینزی ابزاری قدرتمند برای تحلیل و هماهنگی سازمانهاست، اما کاربرد آن در همه سازمانها یکسان نیست. شناخت نوع سازمان و شرایط آن باعث میشود استفاده از مدل مؤثرتر باشد.
۱. سازمانهای در حال تغییر یا تحول
- شرکتهایی که در حال ادغام، بازسازی یا تغییر استراتژیک هستند، بیشترین بهره را از مدل 7S میبرند.
- این سازمانها میتوانند با تحلیل هفت عنصر، ناهماهنگیها را شناسایی و برنامه اصلاحی تدوین کنند.
مثال: ادغام دو شرکت تولیدی که فرهنگ، ساختار و سیستمهای متفاوت دارند.
۲. سازمانهای با ساختار پیچیده
- در سازمانهای چندملیتی یا پروژهمحور که اجزای زیادی دارند، مدل ۷S کمک میکند تا همراستایی بین بخشها برقرار شود.
- این مدل به رهبران اجازه میدهد پیچیدگیها و وابستگیها بین بخشها را تحلیل کنند.
۳. سازمانهای با نیاز به هماهنگی داخلی
- اگر تمرکز سازمان بر بهبود فرآیندها، افزایش بهرهوری و همسویی داخلی باشد، 7S بهترین ابزار است.
- مدل میتواند نقاط ضعف سیستمها، مهارتها یا ارزشهای مشترک را مشخص کند و راهکار عملی ارائه دهد.
۴. محدودیتها و موارد کمتر مناسب
- سازمانهای کوچک و ساده با ساختار محدود، ممکن است نیاز زیادی به تحلیل ۷S نداشته باشند.
- همچنین، اگر تمرکز سازمان بر تحلیل محیط خارجی و رقبا باشد، ابزارهایی مثل SWOT یا PESTLE کاربردیتر هستند.
مدل ۷S مککینزی مناسب سازمانهایی است که:
- در حال تغییر و تحول هستند
- دارای ساختار پیچیده و چندلایهاند
- نیاز به هماهنگی و همراستایی داخلی دارند
با این حال، برای تصمیمگیری جامع، بهتر است مدل ۷S همراه با ابزارهای تحلیل محیط خارجی و مدیریت پرتفوی محصولات استفاده شود.
بهترین منابع برای تعریف مدل مک کنزی:
- Peters, T., & Waterman, R. (1982). In Search of Excellence. Harper & Row.
- McKinsey & Company. (2023). The 7S Framework Explained. mckinsey.com
- Harvard Business Review. (2022). How Alignment Drives Organizational Performance. hbr.org
- Business Process Trends. (2022). What is Business Process Management?
- SHRM. (2022). Developing Human Capital for Strategic Advantage.
منابع پیشنهادی برای ارجاع:
- McKinsey & Company (2023). The 7S Framework in Practice.
- Waterman, R.H., Peters, T.J. (1982). In Search of Excellence.
- Harvard Business Review (2022). Organizational Alignment and Performance.
منابع برای مقایسه مدل مک کنزی با سایر مدل ها