دلایل شکست استارت آپ ها چیست و چرا سالانه با وجود سرمایهگذاریهای هنگفت، برخی شرکتهای نوپا زود خاموش میشوند؟ قبرستان استارت آپ های شکست خورده مملو از اجساد شرکتهایی است که نتوانستند به موفقیت و شهرت برسند. در دنیای نابسامان کسب و کار استارتاپی، فقط قویترینها زنده میمانند. بنابراین، چه چیزی استارتآپهای موفق را از شکست خورده جدا میکند؟ عوامل زیادی وجود دارند که میتوانند در موفقیت یا شکست استارت آپ ها نقش داشته باشند، اما برخی از آنها مهمتر از بقیه هستند که دراین مقاله به بررسی دقیق آنها میپردازیم:
استارت آپ چیست؟
اصطلاح استارتاپ به شرکتی اطلاق میشود که در مراحل اولیه فعالیت خود قرار دارد. استارتآپها توسط یک یا چند کارآفرین تأسیس میشوند که میخواهند محصول یا خدماتی را توسعه دهند که معتقدند تقاضا برای آن وجود دارد.
این شرکتها عموما با هزینههای بالا و درآمد محدود شروع به کار میکنند، به همین دلیل است که به دنبال سرمایه از منابع مختلفی مانند سرمایهگذاران خطرپذیر هستند.
استارتآپها با ریسک بالایی همراه هستند، زیرا خطر شکستشان بسیار بالاست، اما میتوانند مکانهای بسیار منحصربهفردی برای کار با مزایای عالی، تمرکز بر نوآوری و فرصتهای عالی برای یادگیری باشند.
چند سال اول برای استارتاپها بسیار مهم است این زمانیست که کارآفرینان باید از آن برای تمرکز بر افزایش سرمایه و توسعه یک مدل کسب و کار استفاده کنند.
دلایل شکست استارت آپ ها چیست؟
یکی از معایب اولیه استارتاپ ریسک بالای آن است. کسبوکارهای جدید باید قبل از شروع سودآوری، خود را ثابت کرده و سرمایه خود را افزایش دهند. راضی نگه داشتن سرمایه گذاران از پیشرفت استارت آپ بسیار مهم است؛ زیرا خطر تعطیلی یا نداشتن سرمایه کافی برای ادامه عملیات قبل از کسب سود همیشه وجود دارد.
ساعات طولانی مشخصه استارتآپها است، زیرا همه برای رسیدن به یک هدف کار میکنند – دیدن موفقیت استارتآپ. این موضوع میتواند منجر به لحظات پر استرس و گاهی اوقات جبرانی شود که متناسب با ساعات کار نیست. رقابت نیز همیشه بالا است زیرا استارت آپ ها به دنبال سرمایهگذار همراه هستند. دلایل شکست استارت آپ ها فقط به این موضوع محدود نمیشود، بلکه دلایل دیگری نیز وجود دارد. در اینجا به برخی از رایج ترین آنها اشاره شده است:
بیپولی
این احتمالاً یکی از اصلیترین دلایل شکست استارت آپ ها است. استارت آپها برای ادامه کار به پول نیاز دارند و اگر نتوانند به اندازه کافی پول جمع کنند، در نهایت مجبور به تعطیلی میشوند. استارتآپها اغلب با مراجعه به خانواده و دوستان یا با استفاده از سرمایهگذاران خطرپذیر، سرمایه جمعآوری میکنند.
در این میان برخی استارتآپها ممکن است از اعتبار برای شروع فعالیت خود استفاده کنند. یک سابقه اعتباری عالی ممکن است به استارتاپ اجازه دهد تا از یک خط اعتباری به عنوان تامین مالی استفاده کند. این گزینه بیشترین خطر را دارد، به خصوص اگر راه اندازی ناموفق باشد.
سایر شرکت ها وام های کسب و کار کوچک را برای کمک به رشد انتخاب میکنند. بانکها معمولاً چندین گزینه تخصصی برای کسب و کارهای کوچک در دسترس دارند که برای استارت آپ ها طراحی شده است. برای واجد شرایط بودن، اغلب به یک طرح تجاری دقیق نیاز است.
نداشتن تیم مناسب
یک استارتاپ به اندازه تیماش خوب است. اگر یک استارت آپ نتواند افراد مناسبی را برای کمک به رشد پیدا کند، احتمالاً شکست خواهد خورد.
عدم حل یک مشکل واقعی
اگر استارت آپی سعی کند مشکلی را حل کند که وجود ندارد یا برای مردم مهم نیست، موفق نخواهد بود.
عدم به روز بودن
جهان دائما در حال تغییر است و استارت آپ ها برای بقای خود باید بتوانند خود را با این تغییرات وفق دهند. اگر استارت آپی نتواند با زمان تغییر کند، احتمالاً شکست خواهد خورد.
موقعیت مکانی
موقعیت مکانی میتواند هر کسب و کاری را رونق دهد یا موجب شکستاش شود و این اغلب یکی از مهمترین ملاحظات برای هر کسی است که در دنیای تجارت کسب و کاری را راه اندازی میکند. استارتآپها باید تصمیم بگیرند که آیا کسبوکارشان به صورت آنلاین، در دفتر رسمی یا دفتر خانگی یا در یک فروشگاه انجام میشود. مکان بستگی به محصول یا خدمات ارائه شده دارد.
ساختار حقوقی
استارتآپها باید در نظر داشته باشند که کدام ساختار قانونی به بهترین وجه با نهاد آنها سازگار است. مالکیت انحصاری برای موسسی که کارمند اصلی یک کسب و کار نیز هست مناسب است. همچنین شراکت نیز یک ساختار قانونی قابل دوام برای مشاغلی است که متشکل از چندین نفر هستند که مالکیت مشترک دارند و همچنین ایجاد آنها نسبتاً ساده است. نکته دیگر آنکه مسئولیت شخصی را میتوان با ثبت استارتاپ به عنوان یک شرکت با مسئولیت محدود (LLC) کاهش داد.
5 نمونه از بزرگترین شکست استارت آپی در جهان
چند مثال از استارت آپ های خارجی که شکست خوردهاند را در این بخش معرفی کردهایم:
Walmart در آلمان
در سال 1988، والمارت به بزرگترین خرده فروش در ایالات متحده تبدیل شد و به فکر توسعه در خارج از کشور افتاد. در طول سالها، مدیران والمارت میتوانستند ادعا کنند که در برخی از بازارها مانند مکزیک، کانادا، چین و بریتانیا موفق بودند، اما آلمان برعکس ماجرا بود و به موضوع مطالعات موردی بینالمللی مدرسه بازرگانی تبدیل شد.
در سال 1997 والمارت فروشگاههای Wertkauf و Interspar را در آلمان خریداری کرد و قصد داشت در بزرگترین بازار خردهفروشی اروپا مورد توجه قرار گیرد. با این حال دریافت بازار آلمان با بازیگران قوی محلی و نرخ رشد سالانه فقط 0.3 درصد اشباع شده است. همچنین در مقایسه با سایر بازارها، آلمان با محدودیت ساعات کاری و بالا بودن هزینه کل کارکنان نسبت به سایر کشورها مواجه بود.
همچنین بخش تخفیف در آن زمان در آلمان حدود 40 درصد از سهم بازار را داشت و قیمتها به طور کلی حدود 15 درصد کمتر از میانگین اروپا بود. پاسخ والمارت این بود که با قیمتهای پایینتر از تخفیفدهندهها بفروشد تا آنها را کنار بزند و بعداً قیمتها را افزایش دهد. با این حال، این امر با قوانین ضد دامپینگ که فروش محصولات زیر قیمت خرید را ممنوع میکرد، مغایرت داشت و شرکت به قیمتگذاری غارتگرانه متهم شد.
AirBnB در چین
ایربیانبی یک بازار مجازی در زمینهٔ اجارهٔ مکانهای اقامتی است. از طریق این سرویس، کاربران میتوانند محل اقامت و گردشگری را ترتیب و یا املاک خود را برای اجاره در آن قرار دهند.
یکی از دلایل عدم موفقیت این شرکت در چین این بود که اکثر چینیها با ایده “شریک شدن خانه خود با یک غریبه” راحت نبودند.
چالش دیگر Airbnb در چین، فقدان چارچوب مسئولیت در این کشور بود. میزبانان برای آنکه اجارهکنندگان احتمال دارد به خانههایشان آسیب برسانند تصمیم به افزایش قیمت املاک خود گرفتند. در واقع، اگرچه Airbnb یک خط مشی داشت که حفاظت از اموال میلیون دلاری را برای میزبانان ارائه میکرد، اما فقط زمانی به میزبانها خسارت داده میشد که ثابت میشد مهمانان مستقیماً مسئول خسارات وارده هستند.
99Dresses
پلتفرم تجارت الکترونیک، 99Dresses در سال 2010 تاسیس و توسط چهار سرمایهگذار پشتیبانی میشد. در آن زمان، نیکی دورکین، یک کارآفرین جوان 18 ساله، ایده 99Dresses را مطرح کرد. 99Dresses کسب و کار خود را در سال 2014 به پایان رساند و به یکی از بزرگترین شکستهای استارت آپی در جهان تبدیل شد.
EventVue
هدف EventVue بهبود شبکه کنفرانس با ایجاد جوامع آنلاین بود. راب جانسون و جاش فریزر این استارت آپ را در سال 2007 تاسیس کردند که توسط 10 سرمایه گذار حمایت میشد. سه سال بعد در سال 2010، EventVue مجبور شد فعالیتهای خود را تعطیل کند و آن را به یکی از بزرگترین شکستهای استارت آپی در جهان تبدیل کند. این اتفاق نشان داد لزوما یک ایده خوب به معنای موفقیت در ادامه مسیر نیست و ممکن است به دلیل عدم خلاقیت در ادامه راه، با شکست رو به رو شود و هدر برود.
Yik Yak
در سال 2013، برنامه چت ناشناس راه اندازی شد که ظاهراً آینده امیدوارکنندهای داشت. با این حال، Yik Yak نتوانست با رقابت و محدودیتها کنار بیاید. در سال 2017، Yik Yak برنامه خود را تعطیل کرد.
بسیاری از استارت آپ ها در چند سال اول شکست می خورند. به همین دلیل این دوره اولیه مهم است. کارآفرینان باید پول داشته باشند، مدل کسب و کار و طرح کسب و کار ایجاد کنند، پرسنل کلیدی را استخدام کنند، جزئیات پیچیدهای مانند سهام برای شرکا و سرمایه گذاران را بررسی کنند و برای بلندمدت برنامهریزی کنند.
بسیاری از موفقترین شرکتهای امروزی – مایکروسافت (MSFT)، اپل (AAPL) و متا (META) که قبلاً فیسبوک بود، به عنوان استارتآپ شروع به کار کردند و در نهایت به شرکتهای سهامی عام تبدیل شدند.
کدام استارت آپ ها عمر بیشتری میکنند؟
به طور کلی، استارت آپ ها را میتوان به چهار دسته مختلف طبقهبندی کرد. هر دسته ویژگیهای منحصر به فرد خود را دارد و نوع استارتاپی که زنده میماند بستگی به این دارد که در کدام دسته قرار میگیرد:
سبک زندگی
استارتآپهای سبک زندگی آنهایی هستند که با هدف ارائه سبک زندگی خاصی ایجاد میشوند. این استارتآپها معمولاً خود سرمایهگذاری میکنند و هزینههای کمی دارند. آنها معمولاً هیچ سرمایه گذار یا کارمندی ندارند و بنیانگذار معمولاً تنها کسی است که در آن کار میکند. از آنجایی که استارت آپ های سبک زندگی برای بقا نیازی به رشد ندارند، شانس موفقیت بسیار بیشتری نسبت به انواع دیگر استارت آپ ها دارند.
کسب و کار کوچک
استارت آپ های کسب و کار کوچک آنهایی هستند که با هدف تبدیل شدن به یک کسب و کار کوچک ایجاد میشوند. این استارت آپ ها معمولاً چند کارمند و تعدادی سرمایه گذار و معمولا هزینههای پایینی دارند. استارتآپهای کسبوکار کوچک معمولاً مشتری ندارند و بر کسب درآمد از تعداد کمی از منابع تمرکز میکنند. از آنجایی که برای بقا نیازی به رشد ندارند، استارت آپ های کسب و کار کوچک شانس موفقیت بسیار بیشتری نسبت به انواع دیگر استارت آپ ها دارند.
حتما بخوانید:
سریعترین راههای افزایش درآمد از کسب و کار کوچک
کسب و کار با رشد بالا
استارت آپ ها با رشد بالا آنهایی هستند که با هدف تبدیل شدن به یک شرکت بزرگ ایجاد میشوند. این استارت آپ ها معمولاً کارمندان و سرمایهگذاران زیادی دارند و اغلب هزینههای بالایی دارند. استارتآپهای با رشد بالا معمولاً مشتریان زیادی دارند و بر کسب درآمد از منابع زیادی تمرکز میکنند. از آنجایی که برای بقای خود نیاز به رشد دارند، استارت آپ های با رشد بالا نسبت به انواع دیگر استارت آپ ها شانس کمتری برای موفقیت دارند.
اجتماعی
استارتآپهای اجتماعی آنهایی هستند که با هدف ایجاد تأثیر مثبت بر جامعه ایجاد میشوند. این استارتآپها معمولاً هزینههای پایینی دارند و بر کسب درآمد از تعداد کمی از منابع تمرکز دارند. استارتآپهای اجتماعی اغلب کارمند یا سرمایهگذار ندارند و بنیانگذار آن معمولاً تنها کسی است که روی سازمان کار میکند. از آنجایی که استارت آپ های اجتماعی برای بقا نیازی به رشد ندارند، شانس موفقیت بسیار بیشتری نسبت به انواع دیگر استارت آپ ها دارند.
چگونه از شکست استارت آپ خود جلوگیری کنیم؟
مهم نیست که چه نوع استارت آپی دارید، چند نکته کلی وجود دارد که به شما کمک میکند تا موفق شوید:
آیندهنگری
داشتن چشم انداز روشن برای کسب و کارتان بسیار مهم است. شما باید بدانید که چه اهدافی دارید و به چه چیزی میخواهید برسید. بدون این وضوح، موفقیت استارتاپ شما دشوار خواهد بود.
همراهان خوب
مهم است که اطراف خود را با افرادی احاطه کنید که به دیدگاه شما ایمان دارند. این افراد بزرگترین حامیان شما خواهند بود و به شما کمک میکنند تا در مواقعی که شرایط سخت میشود، پیش بروید. همچنین داشتن یک سیستم پشتیبانی خوب، چه خانواده، دوستان یا همکاران، بسیار مهم است.
نقش مربیان و مشاوران
مربیان و مشاوران میتوانند نقش مهمی در موفقیت استارتآپها ایفا کنند و در مراحل اولیه که شرکت تلاش میکند جای خود را پیدا کند، راهنمایی و پشتیبانی ارزشمندی ارائه میکنند.
یک مربی خوب میتواند به کارآفرینان کمک کند تا در سفر استارتاپی که اغلب غیرقابل پیش بینی است حرکت کنند و در مورد همه چیز از توسعه محصول گرفته تا جذب سرمایه و استخدام، مشاوره ارائه دهد.
با وجود آنکه مربیان نمیتوانند موفقیت شما را صد در صد تضمین کنند، تجربه و بینش آنها میتواند برای کمک به استارتاپ ها برای جلوگیری از مشکلات رایج و تصمیم گیری صحیح در مقاطع کلیدی بسیار ارزشمند باشد.
انتخاب نوع استارت آپ
برخی از استارت آپ ها ذاتا پولسازتر هستند و ریسک کمتری نیز دارند؛ به عنوان مثال:
- یکی از انواع استارت آپ که شانس موفقیت بیشتری دارد، کسب و کار سبک زندگی است. این کسبوکارها معمولاً توسط کارآفرینانی تشکیل میشوند که میخواهند شرکتی متناسب با سبک زندگی و علایق شخصی خود بسازند. از آنجا که آنها روی رشد یا مقیاسبندی متمرکز نیستند، به احتمال زیاد در دراز مدت پایدار خواهند بود.
- نوع دیگری از استارت آپ که احتمال بقای آن بیشتر است، کسب و کار خدماتی است. این کسب و کارها خدمات ارزشمندی را ارائه میدهند که مشتریان مایلند برای آن هزینه بپردازند. آنها اغلب نسبت به مشاغل مبتنی بر محصول، ریسک کمتری دارند و در بلندمدت میتوانند سود بیشتری داشته باشند.
- در نهایت، کسب و کارهایی که بر حل مشکلی تمرکز میکنند که هنوز توسط بازار حل نشده، شانس بیشتری برای موفقیت دارند. این استارت آپ ها اغلب قادرند از نیازهای برآورده نشده بهره ببرند و تقاضا برای محصول یا خدمات خود ایجاد کنند.
مهم است که در مورد انتظارات خود، واقعبین باشید. آسان است که در هیجان شروع یک کسب و کار غرق شوید و بخواهید یک شبه به موفقیت برسید. با این حال، این امر به ندرت اتفاق میافتد. برای موفقیت یک استارتاپ زمان، سخت کوشی و فداکاری لازم است. صبور باشید و اگر همه چیز به همان سرعتی که میخواهید اتفاق نیفتاد تسلیم نشوید.
نکته نهایی درباره علت شکست استارت آپ ها
عدم توجه به مقدمات کار مهمترین علت شکست استارت آپ ها است. داشتن یک ایده عالی و تلاش برای عرضه آن به بازار با چالشهایی مانند جذب سرمایه، استخدام کارمندان، بازاریابی، کار قانونی و مدیریت امور مالی همراه است. اگر به فکر راه اندازی یک کسب و کار هستید، مهم است که ایدهای را انتخاب کنید که شانس موفقیت خوبی داشته باشد. انواع مختلفی از استارتآپها را که شانس بیشتری برای ایجاد آن دارند، در نظر بگیرید و مطمئن شوید که برای جلوگیری از شکست، برنامهای محکم دارید.
منابع: